غروب فیدل
درباره رمانتیسیسم انقلابی
نویسنده: عبدی کلانتری
نوشتة عبدی کلانتری
هر فعال سیاسی چپ، یا اگر هراسی از برچسب ها وجود نداشته باشد هر روشنفکر مارکسیست، میداند که واژهی «انقلاب» تنها به یک مفهوم جامعهشناسانه یا به مفهومی در علم تاریخ اشاره ندارد بلکه همزمان هالهای رمانتیک و یوتوپیایی نیز آن را احاطه کرده که، در نهایت، به معنی برداشتی اخلاقی از عمل اجتماعی است: این که انقلابی تمام عیار انسانی است که برای مهربانتر شدن جهان میرزمد و برای زیباتر شدن جهان میمیرد.
مارکس و بیشتر از او همرزماش انگلس اصرار داشتند که سوسیالیسم بر اساس اصول علمی بنا شده و فرارسیدن انقلاب را ضرورت تاریخی یا قانونمندی تاریخی ــ تضادهای درونی نظام سرمایهداری ــ رقم خواهد زد. در چرخهء «ضرورت تاریخی» جای زیادی برای موضعگیری اخلاقی باقی نمیماند و اعمال قهرمانانه یا از خودگذشتگی برای یک آرمان نیز ضرورتهای تاریخی را تغییر نخواهد داد.
اما همهی آنهایی که زمانی در صف یک انقلاب در گوشهای از جهان رزمیدهاند به خوبی می دانند که انگیزه و شور حرکت انقلابی را نه مطالعهی دیالکتیک تاریخ، بلکه قصهی عدالتخواهیهای دیگر و نمونهی رهبران فرهمندِ جنبشهای انقلابی زنده نگه میدارد. «آیکون»ها یا شمایلها و سمبولهای انقلاب، خود موتور انقلاب هستند: امیلیانو زاپاتا و سیمون بولیوار، حیدرخان عمواوغلی و کوچک خان جنگلی، بلشویک جوان در سیمای تروتسکی و لنین و روزا لوکزامبورگ، انقلابیان جهان سوم همچون هوشی مین و چه گوارا، و امروزه فرمانده مارکوس در مکزیک.
در این میان نامی اسطورهای وجود دارد که عمر فعالیت سیاسیاش به درازای عمر تمام انقلابهای آزادیبخش جهان سوم و تمام سالهای جنگ سرد و پس از آن تا همین امروز است. فیدل کاسترو: مارکسیست، انقلابی کمونیست، انترناسیونالیست و سمبول مقاومت و دوام در برابر بزرگترین ابرقدرتِ تمام تاریخ.
یک اسطورهی انقلابی را بیش از آنکه هواداراناش بسازند، دشمنان او می پرورند، آنها که خواهان نابودیاش هستند، چه در این کار موفق شوند و چه ناکام بمانند. شهامت و مقاومت در برابر دشمن، انقلابی را اسطوره می کند. دشمن فیدل کیست و برای نابودی او و دیگرانی همچون او چه کرده است؟
اریک هابسباوم تاریخنگار بزرگ بریتانیایی دربارهی تعداد قربانیان کارزار جهانی ضدکمونیستی در دوران جنگ سرد که از سوی ایالات متحده و متحداناش صورت گرفت مینویسد از سال ۱۹۵۰ به بعد، به استثنای هند، هیچ کشور جهان سومی وجود نداشت که دورانی از انقلاب را همراه کودتاهای نظامی برای سرکوب انقلاب یا جلوگیری از آن، از سر نگذرانده باشد. از همان آغاز جنگ سرد ایالات متحده برآن شد تا با هر وسیلهای جلوی موج انقلابهای جهان سوم را بگیرد. تا پیش از سقوط نظام شوروی تخمین زده می شود که حدود نوزده و شاید حتا بیست میلیون نفر میان سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۳ در جنگها و کودتاهای نظامی در جهان سوم کشته شدند؛ نُه میلیون نفر در شرق آسیا، و بیش از نیم میلیون نفر در خاورمیانه؛ در جنگ کره (۱۹۵۰-۵۳) تعداد کشتهشدگان سه تا چهار میلیون نفر تخمین زده میشود. در جنگ سی سالهی ویتنام (۱۹۴۵-۱۹۷۵) تلفات ویتنامیها و سایر مردم هندوچین با کمترین تخمینها به دو میلیون می رسد. به گفتهء هابسبام بعضی از جنگهای ضدکمونیستی با بربریتی از یادنرفتنی توأم بود: یک میلیون و نیم کشته در آفریقا درمبارزه علیه دولتهای انقلابی موزامبیک و آنگولا. در اندونزی به سال ۱۹۶۵، فقط ظرف یک سال نیم میلیون کمونیست و فعال جنبش کارگری قتل عام شدند تا رژیم سوهارتو تثبیت شود؛ واقعهای که هابسباوم از آن به عنوان «بزرگ ترین قصابی سیاسی در تاریخ» یاد می کند.
پس از پیروزی انقلاب کوبا در سال ۱۹۵۹، دهها هزار انسان در کودتاهای نظامی آمریکای لاتین سربه نیست شدند تا هیچ کشور فقیری به راهی شبیه راه کوبا نرود، شبیه «مدل کوبا» نشود. مدل کوبا حتا برای مارکسیستهایی که از «مُدل شوروی» بریده بودند و آن را «دیکتاتوری بر پرولتاریا» می خواندند نیز جاذبه داشت زیرا رهبران انقلاب کوبا نه هرگز عضو حزب کمونیست کوبا (حزب رسمی مدافع شوروی) بودند و نه حتا پیش از انقلاب خود را «کمونیست» می خواندند. انقلاب چریکی فیدل و «مدل کوبا» برای آن دسته از ایدهآلیستهای رادیکالی هم که از «همزیستی مسالمت آمیز» میان آمریکا و شوروی دلچرکین بودند، جاذبه داشت.
«مُدل کوبا» چه بود؟ در دوران تاریخی جنگ سرد برای کشورهای فقیر جهان سوم که میخواستند از زیر بار استعمار کهنه بیرون آیند دو مدل اصلی وجود داشت: دیکتاتوری راستگرا و دیکتاتوری چپ. اولی همراه بود با سرکوب آزادی ها، اقتدار نظامی یا تک حزبی، کنترل جامعه توسط سازمانهای امنیتی، شکنجه و قتل ناراضیان به همراه فقر گسترده برای تودهی مردم و امیتازات طبقاتی اقلیت کمپرادور. مدل دوم همراه بود با سرکوب آزادی ها و اقتدار تک حزبی، کنترل جامعه توسط سازمانهای امنیتی، و آزار روانی ناراضیان که از طرفی دیگر اقتصاد دولتی رفاه اجتماعی شامل امتیازاتِ بهداشت و آموزش و مسکن مجانی برای زحمتکشان و محرومان را شامل می شد. کوبا تحریم اقتصادی شد (تاهمین امروز)، مورد تهاجم نظامی قرار گرفت، بخشی از خاک آن اشغال شد (تا همین امروز) و رهبرش بارها و بارها هدف سوء قصد قرار گرفت.
باور به انقلاب اجتماعی نیازمند رمانتیسیسم خاصی است که با خود چهرههای فرهمند و کاریزماتیکی همچون چه گوارا و فیدل می آفریند. پس از پایان جنگ سرد و پس از آن در آستانهی قرن بیست و یکم و عصر «جهانی شدن» سرمایه، گویی عصر آن نوع انقلابیگری چپ و رهبران باقی مانده از آن دوران نیز به پایان رسیده و آنها که هنوز زندهاند گویی بازماندههایی ناهمزمان و نامعاصراند. در دوران پساانقلابی کنونی، دوران شکست روحیهی امید به صلح و برابری، یا می باید «پراگماتیست» بود (لیبرال دموکرات در حوزهء نفوذ «امپراتوری») و یا باید در شرایط طاقتسوزی که برای محرومان، هرگونه امید به اصلاحات را میکُشد (سرزمین هایی که اشغال نظامی شده اند، نفرینشدگان زمینهایی که از گرسنگی سنگ و شن می خورند) به سمت «تئولوژی سیاسی» (اسلامیسم) کشیده شد که رستگاریاش را نه در این جهان که در آخرت می جوید.
اکنون برای نفرینشدگان امپراتوری، چهرههای فرهمند را کسانی چون آیت الله خمینی و اُسامه بن لادن و رهبران حزبالله تشکیل می دهند. ما در دورانی به سر می بریم که دو «اردوگاه» متخاصمِ آن را «امپراتوری» (نه آمریکا، بلکه نظام فراملیتی سرمایه و تکنولوژی و طبقات فرامانروا بر آن) از یک سو، و «مقاومت تئولوژی سیاسی» (جنبش فراملیتی و غیرمتمرکز هسته های مقاومت تروریستی در برابر امپراتوری) از سوی دیگر تشکیل میدهند. میان این دو اردوگاه، سوسیالیستهای سکولار چپ همچون فیدل، همراه و همرزمی ندارند، هر دو اردوگاه به خون آنها تشنهاند، و این آخرین چهرهی فرهوشیای که آتش زیر خاکستر را در قلب انقلابی چپ زنده نگه میداشت، به آرامی از صحنهی تاریخ محو می شود.
عبدی کلانتری - رادیو زمانه
دهم اوت ۲۰۰۶
//
«غروب فیدل» نخستین برنامه نیلگون/زمانه به موضوع رمانتیسیسم انقلابی میپردازد. این برنامه در تاریخ ۱۰ اوت ۲۰۰۶ از رادیو زمانه پخش شد.
فایل صوتی ـ برای استفاده شخصی (پخش عمومی به دلیل کپیرایت موسیقی ممنوع است.)
ویدیو ـ برای استفاده شخصی (پخش عمومی به دلیل کپیرایت موسیقی و تصویر ممنوع است.)
وبسایت نیلگون در سال ۲۰۰۳ میلادی تأسیس و در سال ۲۰۱۳ تعطیل شد. مدیریت وبسایت نیلگون و کُدنویسی سیجیآی برای چاپ دینامیک را عبدی کلانتری به عهده داشت. برنامهی رادیویی «نیلگون» (یک پادکست هفتگی ۱۰- ۱۵ دقیقهای) از ماه اوت ۲۰۰۶ ، در سال تأسیس رادیو زمانه، با پخش موج کوتاه از این رادیو شروع شد و به مدت چهار سال تا ۲۰۱۰ ادامه یافت. نویسنده و اجراگر برنامه در بیشتر موارد عبدی کلانتری بود. ویراستاری متن این برنامه را شیدا دیانی به عهده داشت.